چگونه کسی می تواند فستیوال خنده دار وحشیانه «Piranha 3D» در سال 2010 و بوفه هولناک آن را فراموش کند؟ دوز قابل مقایسه سیل شوک در فیلم خزیدن با بند سفید از همان کارگردان را پیش بینی نکنید. در عوض، انتظار لحنی بین یک هیجان انگیز بی امان با تکان های مختلف رضایت بخش (اگر نه قابل پیش بینی) و یک تلنگر تابستانی را داشته باشید که فقط به طور آزمایشی انگشتان پای خود را در حماقت عمدی فرو می برد، از ترس رفتن کامل به آب. ممکن است گاهی دلتان بخواهد که ای کاش الکساندر آجا، فیلمساز فرانسوی («تپهها چشمها») برای چیزی که به سرگرمیهای کمپینگ «پیرانا 3 بعدی» نزدیک میشود، تمام تلاش خود را میکرد. با این وجود، «کرال» در سنت تلنگرهای هیولاهای زیر آب، نیش خزنده ای دارد. مطمئناً «آروارهها» (چیست؟) یا حتی «کم عمقها» نیست، اما چرخیدن در اطراف سیل خطرناک شهری در جنوب غربی فلوریدا در آستانه ویرانی توسط طوفان رده 5 با ضربات خاص خود همراه است.
و البته ما در فلوریدا هستیم. کجای دیگر میتوانیم عدهای از افراد قوی و در عین حال فرسوده را پیدا کنیم که همه آنها را دیده باشند و سپس عدهای را، وقتی صحبت از آب و هوای شدید و شکارچیانی است که فرصتطلبانه به دور افراد بیدفاع برای یک جشن میچرخند؟ احتمالاً به همین دلیل است که شناگر حرفهای هیلی (کایا اسکودلاریو) به اندازه کافی ترسیده است، اما نه وحشتناک، اولین باری که با آروارههای یک حیوان خشن در زیرزمین مملو از پدر مجردش روبرو میشود. هزارتوی کثیف و پر از موش که او سرسختانه در آن فرو می رود تا پیرمردی را که او و خواهرش مدتی است از او خبری نداشتند، بررسی کند. در واقع، او از منظره ناخوشایند این همسایههای مزاحم که ناخوانده برای صرف غذا به آنجا میروند، بیشتر عصبانی به نظر میرسد تا ترس.

با این حال، در زمان مناسب، وحشت هیلی و پدرش دیو (بری پپر) به این مناسبت افزایش مییابد، مایکل و شاون راسموسن، نویسندههای مشترک، مجموعهای از چالشهای تنگههراسی و تقریباً کشنده را به سوی آنها میفرستند و مجموعهای از شخصیتهای فرعی محکوم به فنا را میفرستند. برای نجات، فقط برای اینکه ما را وادار کند که در حالی که لحظاتی بعد زنده توسط جانوران نابخشوده خورده می شوند، از فریادهای درمانده آنها فریاد بزنیم. در همین حال، آجا برخی از ترفندهای بصری مناسبی را که در آستین خود دارد، آشکار می کند. در میان صحنههایی که بهعنوان اشارهای واضح به «پارک ژوراسیک» تصور میشود، صحنهای مؤثر است که در آن یک دروازهبان ثانویه و پنهان از دید در حالی که دو گوشتخوار بهطور استراتژیک مانند یک جفت Velociraptor همگام به هیلی حمله میکنند، عملی میشود.
در قسمتی که در زیرزمین تاریک سپری می شود (اکثر 87 دقیقه اقتصادی فیلم)، آجا از ویژگی های خاص لوکیشن استفاده می کند تا اکشن را پیش ببرد قبل از اینکه ایده هایش تمام شود (و در نتیجه، به طور مضاعف بازیافت کند). یک لحظه، ما در یک مکان امن قرار داریم که توسط لولهها و سیمهایی احاطه شده است که موجودات پوستهدار را مسدود میکند. در مرحله بعد، هیلی را به سمت نقاط ورود یا خروج خطرناک دنبال می کنیم، زیرا او برای یافتن راهی برای خروج جهش های خطرناکی انجام می دهد. در همین حال، درست در آن سوی خیابان در یک فروشگاه رفاه، به طور خلاصه گروهی از غارتگران را دنبال می کنیم که سعی می کنند پس از یک سرقت پرسود از آنجا خارج شوند. (نکته: آنها نمی توانند تخلیه شوند، اما صحنه در میان راهروهای سیل مغازه یک انحراف سرگرم کننده است.) و ما هنوز حتی به سگ خانوادگی بسیار خوب شکر اشاره نکرده ایم. در معرض خطر قرار گرفتن توسط انسان هایش. (بله، سگ زندگی می کند!)
در اخبار وحشتناک تر، آجا زمان زیادی را در زیرزمین وحشتناک و به هر حال بد می گذراند - شما به شدت می خواهید به بیرون بروید، جایی که مطمئناً خطرات بزرگتری در انتظار شما است. اما Scodelario برای شرایط تنبیه بازی به نظر می رسد. او اساساً کیت وینسلت از میان آن لولههای ناامن مانند یک مسافر انعطافپذیر تایتانیک که تمام دنیا در اطراف او غرق میشود، میگذرد. از او نپرسید که چگونه به طرز غیرقابل قبولی توانسته است تمام اندام هایش را پس از گزش های شدید و دستگیری های وحشیانه در سراسر این مدت حفظ کند. همچنین بهتر است صداقت بخشهای خندهدار راکد (و دیالوگهای ضعیف) را که دیو و دختر بابای هیلی امتیازات قدیمی خانواده را درباره مادر هیلی حل میکنند زیر سوال نبرید - شاید در بحبوحه حمله تمساح بهترین زمان یا مکان برای آن نباشد. یک مصیبت خانوادگی را تجزیه و تحلیل کنید
نظرات شما عزیزان:
|