قبل از اینکه به دنیای سینمایی خود از اشیای نفرین شده و ارواح بدخواه خود بپردازد، "احضار" جیمز وان - در میان وحشتناک ترین فیلم های ترسناک قرن بیست و یکم - در سال 2013 با این کلمات اکران شد. آنها توسط یک جفت صحبت می شدند. پرستاران جوان تسخیر شده توسط آنابل، یک عروسک اقلام کلکسیونر عجیب و غریب که توسط یک حضور شوم با هدف تصاحب روح انسانی دستگیر شده است. مورد آنابل در سال 1968 به عنوان مقدمه ای مجزا از اد و لورین وارن (در سرتاسر سریال توسط دو نفر اختصاصی پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا با اعتقاد معنوی بازی می شود) بود. یک جفت محقق مذهبی ماوراء الطبیعه که قبل از شروع «احضار» در داستان خود، شر را در اتاق مجراهای شوم خود در خود جای داده بودند. همانطور که اد وارن گفت، بهتر است به جای نابود کردن عروسک، جن را در بطری نگه داریم.
من متوجه شدم که این زمینه کمی شبیه تکالیف خانه است، همانطور که اغلب خلاصههای «جهان چیزی-چیزی» اغلب انجام میدهند. با این وجود، این مجموعه مهمی برای آخرین و تنها فرنچایز فرنچایز به اندازه کافی ترسناک «آنابل به خانه میآید» است، که چند سال پس از خلاص شدن پرستاران از آن، همان جن را از بطری بیرون میآورد. به نوعی، این همان فیلم زمانی «آنابل» است که همه ما مخفیانه هنگام تماشای «احضار» سالها پیش میخواستیم. در واقع جای تعجب است که نزدیک به نیم دوجین دنباله و محصولات جانبی ضعیفی مانند «نفرین لا یورونا» یا «راهبه» طول کشید تا به ما نشان دهند وقتی وارنها آیتم دیگری را به خانواده رو به رشد شیاطین محبوس شده خود اضافه کردند، چه اتفاقی افتاد. کاش داستان نیمه کاره نیز می توانست انتظارات ما را برآورده کند یا حداقل با منطق دو فیلم قبلی «آنابل» مطابقت داشته باشد.
در این قسمت توسط اولین کارگردان، گری دابرمن (نویسنده دو فیلم قبلی آنابل)، دقیقاً از همان جایی که صحنه آغازین «احضار» پایان یافت، ادامه می دهیم. پس از یک ماشین سواری پر حادثه که شدت تهدید آنابل را اعلام میکند، خانواده وارن تصمیم میگیرند عروسک را در یک جعبه شیشهای مبارک در محل اقامت خود، دور از چشم و گوش دختر ۱۰ سالهشان جودی، با بازی روحپرور، نگهداری کنند. مک کنا گریس بازیگر «استعداد» با زیرکی فراتر از سالهایش. یک بچه کاملاً عادی با در نظر گرفتن شرایط - اگر در خانه ای جن زده توسط والدین شیطان شناس بزرگ می شدیم، کدام یک از ما خوب می شد؟ - جودی در مدرسه هم مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و حتی در جذب دوستان کافی برای آمدن مشکل دارد. به جشن تولدش

در حالی که بیشتر بچه ها نسبت به او بد رفتار می کنند، به نظر می رسد جودی با پرستار بچه مهربانش مری الن (مدیسون ایزمن) خوش شانس بوده است - نوجوان جذاب با خوشحالی وظیفه مراقبت از بچه مشکل دار را امضا می کند در حالی که وارن ها یک شبه به راه می افتند. سفر. بصیرت با استعدادی مانند مادرش - او حتی صحنه «من مردهها را میبینم» خودش را میبیند - به نظر میرسد جودی به طرز غیرمعمولی در مورد دیدگاههایش درباره مرگ و زندگی پس از مرگ پخته است، حداقل به اندازهای است که به مری الن که دوستش دانیلا (کتی ساریف) است، توصیه کند. که هنوز زخم هایی در مورد پدر مرحومش دارد. اگر فقط این برای دانیلا کافی بود - درد او آنقدر عمیق بود که در نهایت او همان کسی بود که برای برقراری ارتباط با پدرش به اتاق ممنوعه مصنوعات میرود و بهطور غیرارادی هر آنچه را که در آنابل است بیدار میکرد.
دابرمن همراه با فیلمبردارش مایکل برگس، به سرعت از هر گوشه و کنار خانه وارن برای حداکثر شبحآوری استفاده میکند – بهطور قابل پیشبینی، صحنههای طراحی شده خوب در اتاق مصنوع قویترین صحنههای فیلم هستند. و با این حال، در حالی که بودن در کنار یک تیم تمام دخترانی که باید از یک جشن ترسناک خوابیدن جان سالم به در ببرند بسیار سرگرم کننده است، ترس های "آنابل به خانه می آید" خیلی بیشتر از تخته های چوبی ترش و وحشت های مسخره ای که از آنها پنهان شده است، پاکت را فراتر نمی برد. نمای دوربین فقط چند ثانیه بعد برای پرش های عمومی آشکار می شود.
اما مشکل اصلی در اینجا عدم وجود یک داستان صادقانه است. ورود اولیه و کاملاً غیرمحتمل دانیلا به اتاق ممنوع - که به وضوح با علائم هشدار دهنده مختلف مشخص شده است - به دنبال باز کردن پرونده آنابل با برچسب "مثبت باز نکنید" بزرگ، بسیار منطقی نیست. ما فقط به طور مبهم درک می کنیم که چگونه یک نوجوان کنجکاو می تواند آنقدر نترس باشد، و فقط با دلایل او برای اینکه سرسختانه همه را در خطر قرار دهد، همدردی می کنیم. در همین حال، فیلمنامه (همچنین توسط دابرمن، از داستانی از وان) به دانیلا سخاوتمندی هوشمندانه نمی دهد. در بیشتر موارد، اقدامات و شجاعت او بیمعنا به نظر میرسد، و این سوال را ایجاد میکند که چرا او نمیتواند از وارنها بخواهد که با خیال راحت با پدرش ارتباط برقرار کنند، در صورتی که اصلاً میتوان این کار را انجام داد؟
با این حال، «آنابل به خانه می آید» کاملاً خالی از لذت نیست. دنیای «احضار» همیشه از لباسهای درجه یک دورهای استفاده میکرده است، و آخرین فصل با طراحیهای ماهرانه لیا باتلر که نوک انگشتان پا به ظاهر انتقالی اوایل دهه 70 میپیوندد، پیروی میکند. دابرمن همچنین با طنز حواس پرت فرنچایز که از طریق شخصیتی به نام آن را ارائه می کند، درست عمل می کند. باب، آنقدر دوست داشتنی با مری الن که قول می دهد از گوشه کوچک وحشت خود جان سالم به در ببرد. در نهایت، دابرمن با انباشته شدن داستانهای مختلف زنانه در دوران بلوغ، نت شیرین غیرمنتظرهای را میزند. اما «آنابل به خانه میآید» ثابت میکند که شاید زمان آن رسیده است که جن را در بطریاش برگردانیم و این سری عروسکهای خزنده خاص را به طور قطعی به پایان برسانیم.
نظرات شما عزیزان:
|