استیون سودربرگ این هفته با یک تمرین ژانر فوقالعاده به HBO Max بازمیگردد، یک فیلم قدیمی با یکی از تندترین گروههایی که تا به حال ساخته است (که واقعاً چیزی میگوید). یک بار دیگر، او ساختارهای قدرت را مورد بازجویی قرار میدهد - مضمون فیلمهایی مانند «پرنده بلند پرواز»، «ترافیک»، «تجربه دوست دختر» و بسیاری دیگر از بزرگان - با تعبیه تفسیرهای اجتماعی تند در داستانی از مردان با انگیزههای پنهان، در که فقط فاسدهای واقعی در صدر قرار می گیرند. سودربرگ همیشه یک فیلمساز فوقالعاده اقتصادی بوده است - در بهترین فیلمهای او هیچ چیز مهمی وجود ندارد و هیچ برش یا تغییر غیرضروری وجود ندارد - و این یکی از فشردهترین فیلمهای اوست، طبل فولادی از خیانتها و پیچها. بنا به دلایلی، به نظر میرسد که کارگردان فیلمهای کلاسیک مدرن مانند «خارج از دید» و «آهنگ» هنوز در برخی محافل دست کم گرفته میشود - این واقعیت را در نظر بگیرید که این فیلم که در صفحه بزرگ شگفتانگیز به نظر میرسد، در درجه اول تماشا خواهد شد. در تبلتها - اما تاریخ او را به عنوان یکی از بهترینهای نسل خود میشناسد، و «بدون حرکت ناگهانی» تنها گواه دیگری است.

یکی از شخصیتهای مرموز در اواخر فیلم «بدون حرکت ناگهانی» میگوید: «من رودخانه را خلق نکردم، من فقط در حال پارو زدن با کلک هستم». ما همه در رودخانه هستیم. برخی پارو می زنند، برخی شنا می کنند، برخی غرق می شوند و برخی افراد را به زیر آب هل می دهند. برای بیان این نکته، سودربرگ و نویسنده اد سولومون داستان خود را در برابر مسابقه اتومبیل رانی در دیترویت در سال 1954 تنظیم کردند و گروهی از جنایتکاران و مدیران خودرو را از یکدیگر دور کردند. با استخدام سه نفر از افراد سرسخت تحت هدایت جونز اسرارآمیز (برندان فریزر، که به طرز شگفت انگیزی اورسون ولز را در «مرد سوم» هدایت می کند) شروع می شود. کرت (دان چیدل) به تازگی از زندان آزاد شده است و قبل از اینکه برخی از بازیگران قدرت جنایتکار که او از آنها عبور کرده است به دنبال او بیایند، از جمله شخصیتی عجیب به نام واتکینز (بیل دوک) به یک کار خوب نیاز دارد تا از شهر خارج شود. او با مردی به نام رونالد (بنیسیو دل تورو) شریک می شود که اتفاقاً با ونسا (جولیا فاکس)، همسر رئیس اوباش فرانک کاپلی (ری لیوتا) رابطه نامشروع دارد. اینکه رونالد و کرت هر دو روی یخ فوقالعاده نازک با دو نفر از قدرتمندترین افراد در موتور سیتی هستند تصادفی نیست. آنها مجرمانی هستند که برای فرار از زندگی خود به یک شغل نیاز دارند.
این سه نفر، چارلی (کیران کالکین) است که جنایتکاران را به خانه میلکتواست مت (دیوید هاربر که بهترین فیلم سینمایی خود را تا به امروز انجام می دهد) هدایت می کند، همسرش (امی سایمتز) و فرزندانش (از جمله نوآ ژوپ) را می برد. ) گروگان گیری و دستور به کارمند رده پایین برای بازیابی یک وسیله از گاوصندوق در دفتر رئیسش. آنها می دانند که او این کار را می کند زیرا می دانند که او با منشی رئیس می خوابد. البته، بد نیست بگوییم که این خوب پیش نمی رود. خیلی زود، یک بدن وجود دارد، یک خیانت وجود دارد، و احتمال قتل عام بیشتر وجود دارد. همانطور که کرت و رونالد مجبور می شوند در پرواز فکر کنند، نام کاپلی و واتکینز در گفتگوی آنها فیلتر می شود، که نماینده قدرت های جنایتکاری است که زندگی آنها را کنترل می کنند، همیشه در پس زمینه، همیشه تهدید کننده. فیلمنامه سولومون نمونه ای کلاسیک از اشتباهات مرکب و انگیزه های پنهان است - نیت پلید همیشه اسکلت ها را از گنجه بیرون می آورد.
«بدون حرکت ناگهانی» احساس میکند که تقریباً میتوان آن را تقریباً در نیمه راه انجام داد و سپس دوباره تغییر میکند تا به چیزی دیگر تبدیل شود. فیلمنامه Solomon دائماً به شیوه ای ظریف (البته نه ناگهانی) حرکت می کند و به دنبال POV ها و رشته های مختلف است. برخی آن را بیش از حد پیچیده میدانند زیرا قسمت میانی با شخصیتها و افشاگریها کمی درهم میشود، اما این یک شکایت جزئی برای فیلمی است که مطمئناً هرگز خستهکننده نیست. تقریباً لذتبخشتر است وقتی کسی تلاش برای اتصال نقاط را متوقف میکند و فقط از تجربه صحنهای به صحنه دیگر لذت میبرد. این در مورد این است که اغلب افرادی مانند کرت، رونالد و حتی مت باید در حال پرواز فکر کنند و سر خود را بالای آب در رودخانه فوق الذکر نگه دارند. بدون اسپویلر، به یک مکان شگفتانگیز بدبینانه و در عین حال واقعی میرسد که نشان میدهد طمع و جنایت چگونه بر ثروتمندان تأثیر متفاوتی نسبت به کسانی دارد که در وهله اول آنها را ثروتمند کردهاند.
البته از نظر کاردستی نیز یک فیلم متحرک قابل توجه است. سودربرگ، با نام مستعار دوباره پیتر اندروز، به فیلم زبان بصری منحصربهفردی میدهد، گاهی اوقات با لنزهای چشم ماهی فیلمبرداری میکند که موقعیتی را که شخصیتها در آن قرار میگیرند اغراقآمیز میکند، و دنیای اطراف خود را به گونهای کج میکند که نشان دهنده سردرگمی آنها باشد. فیلم دارای تنظیمات بصری عالی است، اما آنها توجه خود را به خود جلب نمی کنند. این به طور مختصر برش خورده است و هرگز زرق و برق دار نیست، به همان اندازه که در صنعت خود اقتصادی است و در داستان سرایی شیک است.
عناصری از "بدون حرکت ناگهانی" وجود دارد که در کنار هم تقریباً شبیه به بهترین آثار سودربرگ هستند. نه تنها بینش فرهنگی دقیق او را دارد، بلکه دیداری دوباره با ستارگان «ترافیک»، «پرنده بلند پرواز» و نسخه تلویزیونی «تجربه دوست دختر» و همچنین دیوید هلمز آهنگساز «خارج از دید» است. دوباره اینجا کار بزرگی انجام می دهد البته، این یک فیلم جنایی گروهی نیز هست، ژانری که سودربرگ هر چند سال یک بار به آن بازمیگردد. arely ناامید می کند تماشای یک فیلمساز خبره که کاری را که به خوبی انجام می دهد، لذتی ناب است. "بدون حرکت ناگهانی" مانند تماشای یک موسیقیدان است که به موضوعات و ایده های بررسی شده در طول یک کار حرفه ای بازمی گردد، اما با بینش تازه ای که پس از چندین دهه موفقیت حاصل می شود.
و با این حال، یک تن از زندگی و انرژی کاملاً جدید در این فیلم عالی وجود دارد، حتی اگر بدون تردید «یک فیلم استیون سودربرگ» باشد. این فیلمساز به طرز بدنامی برای چند سال "بازنشسته" شد تا اینکه با قواره ای فعال تر از قبل از تعطیلاتش بازگشت. مانند بازیگران کم قدرت رودخانه «بدون حرکت ناگهانی» که با پیشروی صنعت خودرو در تاریخ گم شدهاند، فیلم یادآور چیزی است که شاید هرگز نبوده است.
نظرات شما عزیزان:
|