یکی از شکایتهایی که در طول سالها همواره بر فرانچایز جیمز باند وجود داشته است، این واقعیت اجتنابناپذیر است که در حالی که به نظر میرسد فیلمها از نظر تئوری مملو از رابطه جنسی و خشونت بیمورد هستند، اما هرگز نمیتوانند آنها را با جزئیات کامل نشان دهند. بدیهی است که تصمیم به معنای فراتر از نمایش بیش از نیم قرن است که به تولیدکنندگان خدمت کرده است، اما آیا می توانید تصور کنید که اگر یک فیلم باند تمام عناصر درز تری را که آنها در گذشته فقط به آنها اشاره کرده اند در بر بگیرد، چگونه خواهد بود. ? اولین کلمه در مورد کمدی اکشن فوقالعاده «کینگزمن: سرویس مخفی» به نظر میرسید که نشان میدهد این فیلم به فیلمهای قدیمی باند ادای احترام میکند - فیلمهایی که قبل از این که سریال به سمت فیلم نسبتاً جدی تبدیل شود. ورود دنیل کریگ - در حالی که شامل تمام بخش های خوب است که در گذشته تا حد زیادی غایب بودند. افسوس که به نظر می رسد از یکی از کوشش های کمتر راجر مور نسبت به کانری های کلاسیک الهام گرفته است و نتیجه یک آشفتگی بسیار مفرح اما در حال افزایش خسته کننده و گهگاه وحشتناک است که مانند "مردی با تفنگ طلایی" با مقادیر مضحک بازی می کند. بریدگی و اندام های بریده شده به نمایش گذاشته شده است، اگرچه نوک سینه ها این بار آنقدر اضافی نیستند که به طرز ناراحت کننده ای وجود ندارند.

بر اساس کتاب کمیک مارک میلار و دیو گیبونز، «کینگزمن» یک گروه جاسوسی بریتانیایی فوق سری را معرفی میکند که از شاه آرتور و شوالیههایش الهام گرفته شده است (که نامهای اعضا متناسب با اسم رمزشان است)، که در یک Savile Row به ظاهر معمولی است. خیاطی می کند و مرتباً دنیا را نجات می دهد بدون اینکه وارد همه جاسوسی های سیاسی شود که بر تلاش های سازمان های جاسوسی دولتی تأثیر گذاشته است. پس از از دست دادن لنسلوت خود پس از تلاش یک نفره برای نجات یک دانشمند ربوده شده (مارک همیل)، گروه فرآیند جذب یک جایگزین را آغاز می کند و برای نامزد او، مامور هری "گالاهاد" هارت (کالین فرث) گری "اگزی" را قرار می دهد. آنوین (تارون اگرتون)، یک پانک جوان به ظاهر معمولی که با مادرش و دوست پسر بدرفتارش زندگی میکند و روزهایش را با مشکلات احمقانهای سپری میکند. با این حال، اگزی همچنین پسر یک پادشاه سابق است که در کودکی جان خود را برای نجات هری و دیگران داد.
جای تعجب نیست که اگزی در میان کاندیداهای بسیار پیچیدهتر به نظر نمیرسد - فقط راکسی (سوفی کوکسون) به او مهربانی یا احترام نشان میدهد - و رهبر Kingsman آرتور (مایکل کین) انتظار دارد که او به سرعت از بین برود. همچنین جای تعجب نیست که Eggsy موفق می شود در طول فرآیند آزمایشی طولانی که برای پایین آوردن گروه زیر نظر مرلین (مارک استرانگ) طراحی شده است، دوام بیاورد. معلوم میشود که این کمی شدیدتر از مثلاً برنامه آموزشی اجرایی در هارودز است - پادگانهای آنها به سرعت در حالی که یک شب میخوابند زیر آب میرود، یک چتربازی گروهی وجود دارد که در آنجا به آنها اطلاع داده میشود که یکی از آنها فقط پس از بستهبندی چاهها را ندارد. آنها پرش را انجام می دهند و به هر کدام یک توله سگ داده می شود تا بزرگ کنند و آموزش دهند. (اگزی پاگ خود را «جی بی» میگذارد و در یکی از شوخیهای خندهدارتر فیلم، متوجه میشویم که در طول سالها چند جاسوس تخیلی آن حروف اول را به اشتراک گذاشتهاند.)
در حالی که همه اینها در حال انجام است، البته، یک نقشه شیطانی با پیامدهای جهانی توسط یک دیوانه بزرگ در حال طراحی است. شرور فوق العاده ما ولنتاین (ساموئل ال. جکسون) است، یک پیشگام تکنولوژی به طرز شگفت انگیزی ثروتمند که ناامیدی از ناتوانی او در نجات سیاره از طریق کانال های معمولی، او را به سمت یک رویکرد شوم تر سوق داده است که شامل تخریب ذهن مردم جهان از طریق آنها می شود. تلفن های همراه و راندن آنها به کشتن یکدیگر. البته قرار نیست همه کشته شوند و او همچنین افراد مشهور و دیگر شخصیت ها را به خدمت گرفته یا ربوده است تا بتوانند به محض از بین رفتن ریفراف به ایجاد دنیایی بهتر کمک کنند. اگر به مدرک دیگری نیاز دارید که ولنتاین دیوانه است، در نظر بگیرید که او ایگی آزالیا را ربوده است، اما ظاهراً هیچ کاری برای Charli XCX انجام نمی دهد، حتی اگر همخوانی عالی او در "Fancy" بود که آن آهنگ را به موفقیت تبدیل کرد.
حدس میزنم از نظر تئوری سرگرمکننده به نظر میرسد، و لحظات سرگرمکنندهای از بیاحترامی بیرحمانه اینجا و آنجا وجود دارد، اما سرگیجه بعد از مدتی کمی خستهکننده میشود. فیلمنامه کارگردان متیو وان و همکار قدیمی جین گلدمن به نوعی شبیه جاسوسی معادل «جیغ» است - همه شخصیتها تمام فیلمهای جیمز باند را دیدهاند و مکرراً به کلیشههای آنها اشاره میکنند. با این حال، از آنجایی که فیلمهای باند هرگز به دلیل جدی گرفتن خود مشهور نبودند، آنچه در «کینگزمن» داریم، فیلمی است که جوکهای کارتونی درباره فیلمهایی میسازد که اغلب جوکهای کارتونی بودند.
چیز دیگری که در مورد «کینگزمن» به طرز عجیبی غیرقابل قبول بود، این است که واقعاً خشن است. ممکن است این تناقض با تمایل قبلی من برای یک فیلم باند آشکارا خشونتآمیز به نظر برسد، اما وان - که تیتراژ قبلی آن شامل "Kick-Ass"، اقتباس وحشیانهای دیگر از یک کتاب کمیک مارک میلار است - پر از دست و پا و جهش در صفحه نمایش میشود. خون در سراسر، و، در حالی که همه آن را به عمد کارتونی و nih انجام شده استبه شیوه ای بدبینانه، هنوز هم خیلی چیز نه چندان عالی است.
از سوی دیگر، صحنهای که در آن ولنتاین اسلحهاش را روی یک جماعت کلیسا به سبک خزشهای باپتیست وستبورو آزمایش میکند، واقعاً ترسناک است - ایده هیولاهای نفرتانگیز که به معنای واقعی کلمه همدیگر را نابود میکنند، تا موسیقی متن فیلم «پرنده آزاد». خنده دار به نظر می رسد اما آنقدر ادامه دارد و آنقدر وحشیانه است (از جمله نیزه زدن، تیراندازی و تبر به گلو) که شوخی از بین می رود. در همین حال، رابطه جنسی بهطور عجیبی وجود ندارد، جز یک قطعه نه بهخصوص سرگرمکننده که شامل یک شاهزاده خانم سوئدی ربودهشده است که در ازای نجات جهان، به اگزی لطفهای جنسی خاصی به اگزی ارائه میکند و سپس - Spoiler Alert - به قولش عمل میکند.
«کینگزمن: سرویس مخفی» خالی از لطف نیست. در حالی که اگرتون به عنوان کینگزمن نامشخص ناشناس است، فرث، کین و استرانگ به وضوح با نقشهایشان سرگرم میشوند و دیدن فرث با لباسی شبیه هری پالمر، جاسوس بریتانیایی رقیب دوران دهه شصت که زمانی توسط کین بازی میشد، جالب است. . (از طرف دیگر، جکسون به اندازه یک شخصیت شرور وحشیانه موفق نیست - از آنجایی که شخصیت چندان منطقی نیست، هرگز نمیتواند به درستی او را اصلاح کند.) همانطور که او در تلاشهای برتر نشان داده است. «کیک لایهای»، «غبار ستارهای» و «مردان ایکس: درجه یک»، وان یک فیلمساز غیرقابل انکار شیک است و اگرچه ممکن است فیلم خوبی نباشد، اما مطمئناً فیلم خوبی است. همچنین، این مفهوم امیدوارکننده است، و، چه کسی میداند، شاید زمانی که آنها به قسمت بعدی فرنچایزی که به وضوح تنظیم میکنند برسند، بالاخره لحن مناسب را پیدا کنند و در نتیجه فیلم بهتری بسازند. البته من بعد از بیرون آمدن از «کیکاس» همین را گفتم و همه میدانیم که چطور شد.
نظرات شما عزیزان:
|