محتوای به روز برای فیلم های دانولدی


قبل از اینکه به دنیای سینمایی خود از اشیای نفرین شده و ارواح بدخواه خود بپردازد، "احضار" جیمز وان - در میان وحشتناک ترین فیلم های ترسناک قرن بیست و یکم - در سال 2013 با این کلمات اکران شد. آنها توسط یک جفت صحبت می شدند. پرستاران جوان تسخیر شده توسط آنابل، یک عروسک اقلام کلکسیونر عجیب و غریب که توسط یک حضور شوم با هدف تصاحب روح انسانی دستگیر شده است. مورد آنابل در سال 1968 به عنوان مقدمه ای مجزا از اد و لورین وارن (در سرتاسر سریال توسط دو نفر اختصاصی پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا با اعتقاد معنوی بازی می شود) بود. یک جفت محقق مذهبی ماوراء الطبیعه که قبل از شروع «احضار» در داستان خود، شر را در اتاق مجراهای شوم خود در خود جای داده بودند. همانطور که اد وارن گفت، بهتر است به جای نابود کردن عروسک، جن را در بطری نگه داریم.

من متوجه شدم که این زمینه کمی شبیه تکالیف خانه است، همانطور که اغلب خلاصه‌های «جهان چیزی-چیزی» اغلب انجام می‌دهند. با این وجود، این مجموعه مهمی برای آخرین و تنها فرنچایز فرنچایز به اندازه کافی ترسناک «آنابل به خانه می‌آید» است، که چند سال پس از خلاص شدن پرستاران از آن، همان جن را از بطری بیرون می‌آورد. به نوعی، این همان فیلم زمانی «آنابل» است که همه ما مخفیانه هنگام تماشای «احضار» سال‌ها پیش می‌خواستیم. در واقع جای تعجب است که نزدیک به نیم دوجین دنباله و محصولات جانبی ضعیفی مانند «نفرین لا یورونا» یا «راهبه» طول کشید تا به ما نشان دهند وقتی وارن‌ها آیتم دیگری را به خانواده رو به رشد شیاطین محبوس شده خود اضافه کردند، چه اتفاقی افتاد. کاش داستان نیمه کاره نیز می توانست انتظارات ما را برآورده کند یا حداقل با منطق دو فیلم قبلی «آنابل» مطابقت داشته باشد.

در این قسمت توسط اولین کارگردان، گری دابرمن (نویسنده دو فیلم قبلی آنابل)، دقیقاً از همان جایی که صحنه آغازین «احضار» پایان یافت، ادامه می دهیم. پس از یک ماشین سواری پر حادثه که شدت تهدید آنابل را اعلام می‌کند، خانواده وارن تصمیم می‌گیرند عروسک را در یک جعبه شیشه‌ای مبارک در محل اقامت خود، دور از چشم و گوش دختر ۱۰ ساله‌شان جودی، با بازی روح‌پرور، نگهداری کنند. مک کنا گریس بازیگر «استعداد» با زیرکی فراتر از سال‌هایش. یک بچه کاملاً عادی با در نظر گرفتن شرایط - اگر در خانه ای جن زده توسط والدین شیطان شناس بزرگ می شدیم، کدام یک از ما خوب می شد؟ - جودی در مدرسه هم مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و حتی در جذب دوستان کافی برای آمدن مشکل دارد. به جشن تولدش

در حالی که بیشتر بچه ها نسبت به او بد رفتار می کنند، به نظر می رسد جودی با پرستار بچه مهربانش مری الن (مدیسون ایزمن) خوش شانس بوده است - نوجوان جذاب با خوشحالی وظیفه مراقبت از بچه مشکل دار را امضا می کند در حالی که وارن ها یک شبه به راه می افتند. سفر. بصیرت با استعدادی مانند مادرش - او حتی صحنه «من مرده‌ها را می‌بینم» خودش را می‌بیند - به نظر می‌رسد جودی به طرز غیرمعمولی در مورد دیدگاه‌هایش درباره مرگ و زندگی پس از مرگ پخته است، حداقل به اندازه‌ای است که به مری الن که دوستش دانیلا (کتی ساریف) است، توصیه کند. که هنوز زخم هایی در مورد پدر مرحومش دارد. اگر فقط این برای دانیلا کافی بود - درد او آنقدر عمیق بود که در نهایت او همان کسی بود که برای برقراری ارتباط با پدرش به اتاق ممنوعه مصنوعات می‌رود و به‌طور غیرارادی هر آنچه را که در آنابل است بیدار می‌کرد.

دابرمن همراه با فیلمبردارش مایکل برگس، به سرعت از هر گوشه و کنار خانه وارن برای حداکثر شبح‌آوری استفاده می‌کند – به‌طور قابل پیش‌بینی، صحنه‌های طراحی شده خوب در اتاق مصنوع قوی‌ترین صحنه‌های فیلم هستند. و با این حال، در حالی که بودن در کنار یک تیم تمام دخترانی که باید از یک جشن ترسناک خوابیدن جان سالم به در ببرند بسیار سرگرم کننده است، ترس های "آنابل به خانه می آید" خیلی بیشتر از تخته های چوبی ترش و وحشت های مسخره ای که از آنها پنهان شده است، پاکت را فراتر نمی برد. نمای دوربین فقط چند ثانیه بعد برای پرش های عمومی آشکار می شود.

اما مشکل اصلی در اینجا عدم وجود یک داستان صادقانه است. ورود اولیه و کاملاً غیرمحتمل دانیلا به اتاق ممنوع - که به وضوح با علائم هشدار دهنده مختلف مشخص شده است - به دنبال باز کردن پرونده آنابل با برچسب "مثبت باز نکنید" بزرگ، بسیار منطقی نیست. ما فقط به طور مبهم درک می کنیم که چگونه یک نوجوان کنجکاو می تواند آنقدر نترس باشد، و فقط با دلایل او برای اینکه سرسختانه همه را در خطر قرار دهد، همدردی می کنیم. در همین حال، فیلمنامه (همچنین توسط دابرمن، از داستانی از وان) به دانیلا سخاوتمندی هوشمندانه نمی دهد. در بیشتر موارد، اقدامات و شجاعت او بی‌معنا به نظر می‌رسد، و این سوال را ایجاد می‌کند که چرا او نمی‌تواند از وارن‌ها بخواهد که با خیال راحت با پدرش ارتباط برقرار کنند، در صورتی که اصلاً می‌توان این کار را انجام داد؟

با این حال، «آنابل به خانه می آید» کاملاً خالی از لذت نیست. دنیای «احضار» همیشه از لباس‌های درجه یک دوره‌ای استفاده می‌کرده است، و آخرین فصل با طراحی‌های ماهرانه لیا باتلر که نوک انگشتان پا به ظاهر انتقالی اوایل دهه 70 می‌پیوندد، پیروی می‌کند. دابرمن همچنین با طنز حواس پرت فرنچایز که از طریق شخصیتی به نام آن را ارائه می کند، درست عمل می کند. باب، آنقدر دوست داشتنی با مری الن که قول می دهد از گوشه کوچک وحشت خود جان سالم به در ببرد. در نهایت، دابرمن با انباشته شدن داستان‌های مختلف زنانه در دوران بلوغ، نت شیرین غیرمنتظره‌ای را می‌زند. اما «آنابل به خانه می‌آید» ثابت می‌کند که شاید زمان آن رسیده است که جن را در بطری‌اش برگردانیم و این سری عروسک‌های خزنده خاص را به طور قطعی به پایان برسانیم.

نویسنده: نرگس گل محمد ׀ تاریخ: سه شنبه 7 دی 1400برچسب:آنابل به خانه می‌آید, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رندی نیومن، دستیار پیکسار، در مونتاژی از «داستان اسباب‌بازی 4»، «نمی‌توانم اجازه بدهم خودت را دور بیندازی»، می‌خواند. هدف این آهنگ وودی (تام هنکس)، دوست صاحب اصلیش، اندی، و بعداً بانی، کودک پنج ساله‌ای است که اسباب‌بازی‌های اندی را در پایان «داستان اسباب‌بازی 3» به ارث برد و در حال اصلاح اسباب‌بازی‌های خودش نشان داده می‌شود. آیین های زمان بازی که همیشه شامل وودی نمی شود. ثانیاً، هدف این آهنگ رسماً یک شخصیت جدید، فورکی (تونی هیل) است، یک اسپورک پلاستیکی با پاهای چوب بستنی و بازوهای تمیزکننده لوله، که توسط بانی با موادی که توسط وودی در طول روز جهت یابی در مهدکودک تهیه شده است، ساخته شده است. معمولی «داستان اسباب‌بازی»، سریالی که در آن اشیای بی‌جان فقط دارای شخصیت نیستند، بلکه بحران‌های وجودی دارند، فورکی مدام از بانی و وودی جدا می‌شود و سعی می‌کند خود را به نزدیک‌ترین سطل زباله پرتاب کند. این اظهار نظری درباره احساس لیاقت او نیست. اما بیان این واقعیت است که فورکی، بالاخره یک ظرف است، و در سطل زباله راحت‌ترین احساس را می‌کند، زیرا بداند هدفش را برآورده کرده است.

اما «نمی‌توانم اجازه بدهم خودت را دور بیندازی» احساسات مخاطبان را نسبت به این سریال دوست داشتنی نیز بیان می‌کند که در طول نزدیک به ربع قرن ادامه داشته و چهار قسمت را تولید می‌کند که طیف وسیعی را از عالی به عالی ارائه می‌کند. ما نمی‌خواهیم داستان «داستان اسباب‌بازی» به پایان برسد، اما همچنین نمی‌خواهیم به بازیچه‌ای تبدیل شود که از روی تعهد و نه هیجان از قفسه پایین کشیده شده است. اگر سازندگان «داستان اسباب‌بازی ۴» این نگرانی‌ها را به اشتراک گذاشته‌اند، آن‌ها را در طرح این فیلم ادغام کرده‌اند. در میان چیزهای دیگر، این درباره ترس یک همبازی فداکار است که او منسوخ، خسته کننده، دیگر خاص نیست، و در غیر این صورت قادر به جلب توجه یک کودک نیست.

اما، همانطور که تبلیغات اسباب‌بازی‌های قدیمی قول می‌دادند: این همه چیز نیست! اگرچه قسمت اول فیلم بر رابطه بین وودی و فورکی متمرکز است (که یک راه رفتن و صحبت طولانی و ناقص دارند که به طرز عجیبی هم «موش ها و آدم ها» و هم «کابوی نیمه شب» را تداعی می کند)، بقیه «داستان اسباب بازی» 4" توجه خود را به طور دموکراتیک در میان وسایل بازی که از قبل می‌شناسیم، از جمله بازی Buzz Lightyear تیم آلن و دختر گاوچران جسی اثر Joan Cusack و اسباب‌بازی‌های جدیدی که در سفر یک هفته‌ای خانواده در Winnebago ملاقات می‌کنیم، توزیع می‌کند. دومی شامل کیگان مایکل کی و جردن پیل در نقش داکی و بانی است. کیانو ریوز در نقش دوک کابوم، موتورسیکلت سواری به سبک ایول نایول که خود را بزرگترین بدلکار در کانادا توصیف می کند. و کریستینا هندریکس در نقش گابی گابی، عروسکی سخنگو متعلق به دهه 1950 که جعبه صدایش شکسته است، و روزهای خود را بر پادشاهی متروک اسباب بازی های بی ادعا در یک مغازه عتیقه فروشی می گذراند. (این یک فیلم «داستان اسباب‌بازی» بدون لمس شیطان نخواهد بود، و گابی با کمک عوامل خود آن را فراهم می‌کند، مجموعه‌ای از آدمک‌های بطن‌باز یکسان که سرهای بزرگشان هنگام دویدن کج می‌شود.)

همانطور که داستان در حال گسترش است، ما با تمام عناصری که انتظارش را داشتیم برخورد می کنیم، از جمله ماموریتی برای نجات یک اسباب بازی گم شده یا ربوده شده، یک سکانس اکشن اوج که شخصیت های جدا شده را دوباره به هم می پیوندد، و لحظه ای که یک اسباب بازی به طرز خنده داری باعث شکستن اسباب بازی می شود. قانون منع اجازه دادن به انسان ها از زنده بودنشان. اما در کل، «داستان اسباب‌بازی 4» - که توسط استفانی فولسوم و اندرو استانتون، کهنه‌کار پیکسار (در «یافتن نمو») نوشته شده و جاش کولی «Inside Out» آن را کارگردانی کرده است - تا حدودی سنت شکنی می‌کند، زیرا کمتر یک کمدی-ماجراجویی سرراست و خطی تا مجموعه‌ای از صحنه‌ها، لحظات و گروه‌هایی از شخصیت‌ها که بیشتر با مضامین و ایده‌های مشترک متحد شده‌اند تا هر اتفاق خاصی که رخ می‌دهد. خیلی سخت است که این فیلم را یک فیلم رابرت آلتمن با اسباب‌بازی‌های پلاستیکی کوچک بنامیم، اما حیف است که گاهی اوقات به آن نزدیک نشویم.

نویسنده: نرگس گل محمد ׀ تاریخ: سه شنبه 7 دی 1400برچسب:Toy Story 4, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دقیقاً مانند «تعطیلات اروپایی ملی لمپون» که دنباله‌ای کمدی ژانر-تعریف کننده و جنون آمیز دهه 80 «تعطیلات» بود، «مرد عنکبوتی: دور از خانه» منظره را تغییر می‌دهد اما نمی‌تواند کاملاً مطابقت داشته باشد. ارتفاعات الهام گرفته از سلف خود.

مسلماً، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» عمل سختی است که باید دنبال کرد. فیلم کارگردان جان واتس در سال 2017 یک انفجار گیج کننده از هوای تابستانی شهر نیویورک بود، یک راه اندازی مجدد با طراوت با یک ستاره بسیار جذاب از تام هالند در نقش اصلی. «دور از خانه» نیز تقریباً شش ماه پس از انیمیشن متحول کننده و برنده اسکار «مرد عنکبوتی: به سوی دنیای عنکبوتی» که شاید مبتکرانه‌ترین فیلمی است که تاکنون دیده‌ایم با الهام از کمیک‌های مارول ساخته شده است. هر کمیک، برای آن موضوع.

واتس به عنوان کارگردان بازگشته است، اما این بار او در موقعیت دشوار ساخت فیلمی است که نه تنها جایگاه مهمی را در دنیای سینمایی مارول در حال توسعه اشغال می کند، بلکه داستان فردی پیتر پارکر را نیز پیش می برد. و برای مدتی، «دور از خانه» بسیار سرگرم کننده است، به خصوص که درست از جایی شروع می شود که «انتقام جویان: پایان بازی» متوقف شد. واتس و تیمش با کار بر روی فیلمنامه ای توسط نویسندگان بازگشته، کریس مک کنا و اریک سامرز، با بازیگوشی به بررسی اتفاقاتی می افتند که پنج سال پس از ضربه سرنوشت ساز انگشت تانوس رخ می دهد و چگونه جهان در حال تغییر شکل به شیوه هایی مهم و پیش پا افتاده است.

از این نظر، «دور از خانه» به عنوان یک کمدی دبیرستانی بهترین عملکرد را دارد – که اتفاقاً نقطه قوت «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» نیز بود – با نوجوانانی که به طرز عجیبی می‌فهمند که چه کسی هستند و چگونه بیان کنند در این دنیای جدید شجاع احساس کنید. پیتر طعم زمان بزرگ را با تمام عجله و مسئولیتی که به همراه دارد چشیده است، اما او فقط می خواهد یک نوجوان عادی باشد. او ترجیح می‌دهد در یک ماجراجویی تابستانی اروپایی به همکلاسی‌هایش بپیوندد - به‌ویژه MJ جذاب و تاریک که یک بار دیگر با طنز و طنز مرده توسط Zendaya بازی کرد - تا اینکه جهان را از نابودی کامل نجات دهد. از نو. کی میتونه او را مقصر بدونه؟ این بسیار است - برای او و برای ما.

اما وظیفه می گوید. از آنجایی که این یک فیلم پرفروش MCU است که در آخر هفته 4 جولای وارد سینماها می شود، «دور از خانه» نیز باید به عنوان یک فیلم اکشن عظیم عمل کند، و اینجاست که فیلم در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد. مجموعه‌های غول‌پیکر، و آنچه شرور امیدوار است از طریق آنها به دست بیاورد، مانند یک چرخش خالی و در عین حال حواس پرتی از هرج و مرج و سر و صدا هستند. مسلماً، این نکته است، و ما در اندکی به موارد بیشتری از آن (بدون اسپویل، طبیعتا) خواهیم رسید. اما همه اینها مانند بارهای بیش از حد است، مانند بسیاری از بالهای پرآب تولید شده توسط کامپیوتر. «دور از خانه» درست زمانی که به اوج هیجان‌انگیز خود می‌رسد راه خود را گم می‌کند، بزرگترین گناهش این است که صحنه‌هایی که بیشترین ریسک را دارند در نهایت به نوعی کسل‌کننده هستند.

Mysterio ساخته Jake Gyllenhaal در مرکز این رقابت‌ها قرار دارد، با ترکیبی از توانایی‌هایی که پرواز و لیزر مرد آهنی را با گرایش‌های طنزپردازی ثور ترکیب می‌کند. اما اینکه او واقعاً چه کسی است و واقعاً چه می‌خواهد چندان تعجب‌آور نیست، اگرچه او در ابتدا خود را به عنوان متحد و حتی یک نیروی امیدوار برای آینده معرفی می‌کند. به نظر می‌رسد که جیلنهال در این صحنه از لباس‌پوشی بسیار لذت می‌برد، و او بریو فوق‌العاده‌ای را به صحنه می‌آورد که در آن استدلال (به‌طور شگفت‌انگیز قابل درک) خود را برای طرح مفصل خود بیان می‌کند. با این حال، اجرای واقعی همه آن، تا حدودی بی‌حس‌کننده است. بمب‌های واقعی در طول دوره‌های اعتباری پایانی به وجود می‌آیند—بنابراین، مثل همیشه، حتماً تا انتها روی صندلی خود بمانید.

خنده‌ها در نیمه اول به قدری پیوسته بالا می‌آیند که کافی است آرزو کنید آرزو کنید «دور از خانه» یک کمدی رمانتیک مستقیم باشد. تصورات احمقانه پیتر در مورد اینکه چگونه توقف‌ها در ونیز و پاریس باید با ام‌جی پایین بیاید، از فانتزی‌های پسر نوجوان غم انگیز است. یک رمان عاشقانه شیرین و موازی، دوست صمیمی عاقلانه و صحنه‌دزد پیتر، ند (جیکوب باتالون) را پیدا می‌کند که به طور غیرمنتظره‌ای با بتی تیپ A (انگوری رایس) ارتباط برقرار می‌کند. و سومین معاشقه - بین دست راست تونی استارک، هپی (جان فاورو) و خاله پیتر می (ماریسا تومی) - پتانسیل خاصی دارد، اما هنوز خیلی پیش نمی رود، اگرچه برای ایجاد حس سوزن سوزن شدن پیترز اسپایدی کافی است.

هالند آن ژرفای شخصیتی را که قبلاً از او دیده بودیم، ندارد - به ویژه در زمان خروج دلخراش او در «انتقام‌جویان: جنگ بی‌نهایت». اما یک بار دیگر، او در این نقش کاملاً جذاب است و شور و شوقی پسرانه ای را به ارمغان می آورد که مقاومت ناپذیر و کاملاً متفاوت از شیوه هایی است که توبی مگوایر و اندرو گارفیلد در تجسم های قبلی او را بازی کردند. پیتر او حتی با طفره رفتن از تماس‌های نیک فیوری (ساموئل ال. جکسون) که به طور فزاینده‌ای ناامید شده است، زوزه‌هایی از یک بچه پوسته پوسته بودن را نشان می‌دهد.

نویسنده: نرگس گل محمد ׀ تاریخ: سه شنبه 7 دی 1400برچسب:مرد عنکبوتی: دور از خانه, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چگونه کسی می تواند فستیوال خنده دار وحشیانه «Piranha 3D» در سال 2010 و بوفه هولناک آن را فراموش کند؟ دوز قابل مقایسه سیل شوک در فیلم خزیدن با بند سفید از همان کارگردان را پیش بینی نکنید. در عوض، انتظار لحنی بین یک هیجان انگیز بی امان با تکان های مختلف رضایت بخش (اگر نه قابل پیش بینی) و یک تلنگر تابستانی را داشته باشید که فقط به طور آزمایشی انگشتان پای خود را در حماقت عمدی فرو می برد، از ترس رفتن کامل به آب. ممکن است گاهی دلتان بخواهد که ای کاش الکساندر آجا، فیلمساز فرانسوی («تپه‌ها چشم‌ها») برای چیزی که به سرگرمی‌های کمپینگ «پیرانا 3 بعدی» نزدیک می‌شود، تمام تلاش خود را می‌کرد. با این وجود، «کرال» در سنت تلنگرهای هیولاهای زیر آب، نیش خزنده ای دارد. مطمئناً «آرواره‌ها» (چیست؟) یا حتی «کم عمق‌ها» نیست، اما چرخیدن در اطراف سیل خطرناک شهری در جنوب غربی فلوریدا در آستانه ویرانی توسط طوفان رده 5 با ضربات خاص خود همراه است.

و البته ما در فلوریدا هستیم. کجای دیگر می‌توانیم عده‌ای از افراد قوی و در عین حال فرسوده را پیدا کنیم که همه آن‌ها را دیده باشند و سپس عده‌ای را، وقتی صحبت از آب و هوای شدید و شکارچیانی است که فرصت‌طلبانه به دور افراد بی‌دفاع برای یک جشن می‌چرخند؟ احتمالاً به همین دلیل است که شناگر حرفه‌ای هیلی (کایا اسکودلاریو) به اندازه کافی ترسیده است، اما نه وحشتناک، اولین باری که با آرواره‌های یک حیوان خشن در زیرزمین مملو از پدر مجردش روبرو می‌شود. هزارتوی کثیف و پر از موش که او سرسختانه در آن فرو می رود تا پیرمردی را که او و خواهرش مدتی است از او خبری نداشتند، بررسی کند. در واقع، او از منظره ناخوشایند این همسایه‌های مزاحم که ناخوانده برای صرف غذا به آنجا می‌روند، بیشتر عصبانی به نظر می‌رسد تا ترس.

با این حال، در زمان مناسب، وحشت هیلی و پدرش دیو (بری پپر) به این مناسبت افزایش می‌یابد، مایکل و شاون راسموسن، نویسنده‌های مشترک، مجموعه‌ای از چالش‌های تنگه‌هراسی و تقریباً کشنده را به سوی آن‌ها می‌فرستند و مجموعه‌ای از شخصیت‌های فرعی محکوم به فنا را می‌فرستند. برای نجات، فقط برای اینکه ما را وادار کند که در حالی که لحظاتی بعد زنده توسط جانوران نابخشوده خورده می شوند، از فریادهای درمانده آنها فریاد بزنیم. در همین حال، آجا برخی از ترفندهای بصری مناسبی را که در آستین خود دارد، آشکار می کند. در میان صحنه‌هایی که به‌عنوان اشاره‌ای واضح به «پارک ژوراسیک» تصور می‌شود، صحنه‌ای مؤثر است که در آن یک دروازه‌بان ثانویه و پنهان از دید در حالی که دو گوشت‌خوار به‌طور استراتژیک مانند یک جفت Velociraptor همگام به هیلی حمله می‌کنند، عملی می‌شود.

در قسمتی که در زیرزمین تاریک سپری می شود (اکثر 87 دقیقه اقتصادی فیلم)، آجا از ویژگی های خاص لوکیشن استفاده می کند تا اکشن را پیش ببرد قبل از اینکه ایده هایش تمام شود (و در نتیجه، به طور مضاعف بازیافت کند). یک لحظه، ما در یک مکان امن قرار داریم که توسط لوله‌ها و سیم‌هایی احاطه شده است که موجودات پوسته‌دار را مسدود می‌کند. در مرحله بعد، هیلی را به سمت نقاط ورود یا خروج خطرناک دنبال می کنیم، زیرا او برای یافتن راهی برای خروج جهش های خطرناکی انجام می دهد. در همین حال، درست در آن سوی خیابان در یک فروشگاه رفاه، به طور خلاصه گروهی از غارتگران را دنبال می کنیم که سعی می کنند پس از یک سرقت پرسود از آنجا خارج شوند. (نکته: آنها نمی توانند تخلیه شوند، اما صحنه در میان راهروهای سیل مغازه یک انحراف سرگرم کننده است.) و ما هنوز حتی به سگ خانوادگی بسیار خوب شکر اشاره نکرده ایم. در معرض خطر قرار گرفتن توسط انسان هایش. (بله، سگ زندگی می کند!)

در اخبار وحشتناک تر، آجا زمان زیادی را در زیرزمین وحشتناک و به هر حال بد می گذراند - شما به شدت می خواهید به بیرون بروید، جایی که مطمئناً خطرات بزرگتری در انتظار شما است. اما Scodelario برای شرایط تنبیه بازی به نظر می رسد. او اساساً کیت وینسلت از میان آن لوله‌های ناامن مانند یک مسافر انعطاف‌پذیر تایتانیک که تمام دنیا در اطراف او غرق می‌شود، می‌گذرد. از او نپرسید که چگونه به طرز غیرقابل قبولی توانسته است تمام اندام هایش را پس از گزش های شدید و دستگیری های وحشیانه در سراسر این مدت حفظ کند. همچنین بهتر است صداقت بخش‌های خنده‌دار راکد (و دیالوگ‌های ضعیف) را که دیو و دختر بابای هیلی امتیازات قدیمی خانواده را درباره مادر هیلی حل می‌کنند زیر سوال نبرید - شاید در بحبوحه حمله تمساح بهترین زمان یا مکان برای آن نباشد. یک مصیبت خانوادگی را تجزیه و تحلیل کنید

نویسنده: نرگس گل محمد ׀ تاریخ: سه شنبه 7 دی 1400برچسب:فیلم Crawl, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هر سال، Taste of Cinema زمانی را از برنامه شلوغ خود برای رتبه بندی بهترین اجراهای یک سال اختصاص می دهد. این بار، ما به بیست اجرای برتر سال 2019 نگاه خواهیم کرد.

مثل همیشه، این لیست تا آنجا که می تواند جامع است، اما کامل نیست. نویسنده همه فیلم‌های منتشر شده را ندیده است زیرا این یک انتظار غیر واقعی است. با این گفته، لطفاً توجه داشته باشید که برخی غیبت‌ها می‌تواند به این دلیل باشد که فیلم به سادگی دیده نشده است. همچنین به خاطر داشته باشید که بیست عدد نسبتاً کمی است که تعداد بسیار زیادی از نسخه های سالانه را در نظر بگیرید. یک شانس بسیار واقعی وجود دارد که یک فیلم به سختی قسمت را از دست بدهد.

این فهرست بسیار ذهنی دارای بیست انتخاب بسیار ذهنی است، اما آنها انتخاب هایی هستند که کاملاً شایسته دیده شدن هستند، به خصوص در ماه های خشک ژانویه. طوری رفتار نکنید که ترجیح می دهید The Grudge را تماشا کنید.

مری کی پلیس – دایان

با کمتر از 1000 رای در IMDb، به جرات می توان گفت که هیچ کس واقعا دایان را تماشا نکرده است. با وجود تحسین منتقدان، فیلم تقریباً بلافاصله آمد و رفت. مطمئنا، Place جوایز چند منتقد را در اینجا و آنجا به دست آورد، اما به طور کلی، عموم مردم تقریباً چیزی در مورد این گوهر پنهان نشنیده اند.

ما اینجا هستیم تا آن را برطرف کنیم. دایان حول زنی به ظاهر فداکار با بازی مری کیت پلیس می چرخد ​​که اتفاقاً چندین اسکلت در کمد خود دارد. دادن هر چیز دیگری تجربه را از بین می برد، بنابراین بهتر است فقط با ذهن باز وارد شوید و هر چیزی را که به شما پرتاب می شود بپذیرید. از این گذشته، چیزهایی که به صورت استعاری به شما نشان داده می‌شوند، همگی به یک تجربه عالی تبدیل می‌شوند.

البته، با توجه به موضوع فهرست، احتمالاً پیش بینی یکی از نکات برجسته آسان است. مری کی پلیس، که نقش شخصیت اصلی را بازی می کند، هر احساس قابل تصوری را در یک اجرا می ریزد. ما به ندرت می‌بینیم که او در نقش‌های اصلی بازی می‌کند، بنابراین تماشای چیزی که تقریباً به طور کامل حول محور بازیگری او می‌چرخد، شاداب است. در پایان روز، پیش فرض شما را به داخل می کشاند، اما ستاره نمایش مکان است.

جیمی شکست می خورد – آخرین مرد سیاه پوست در سانفرانسیسکو

جیمی فایلز قبل از اکران آخرین مرد سیاهپوست در سانفرانسیسکو هیچکس نبود، یک درام تلخ درباره مرد جوانی که ناامیدانه می خواهد خانه دوران کودکی خود را پس بگیرد. پس از همکاری با دوست دوران کودکی و کارگردان جو تالبوت، جهان موفق به دریافت آهنگ ساندنس شد که به زودی فراموش نخواهند کرد. این ضربه غافلگیرکننده با تعادل تقریباً عالی بین کمدی و درام، می‌تواند داستان کاملی را در مورد وسواس بیان کند و جیمی فایلز مردی است که همه آن را به هم گره می‌زند.

فایلز به دلیل توانایی بی‌دردسرش در درک ناامیدی قهرمان داستان موفق می‌شود. در طول همه چیز، احساس می کنیم برای چنین شخصیت سرسختی. بله، قهرمان داستان ایراداتی دارد، اما فایلز هرگز نمی‌خواهد که او را دوست داشتنی بدانیم. ما قرار است درد او را احساس کنیم و درک کنیم که سرسختی بی امان او نتیجه مستقیم آن است. ممکن است دلخراش باشد، اما سفری است که ارزش آن را دارد.

 Taron Egerton – Rocketman

حقیقت سرد اینجاست: قبل از انتشار Rocketman، اخراج تارون اگرتون آسان بود. او قطعاً در Kingsman جذاب بود، اما هیچ چیز در مورد او فریاد "برنده آینده گلدن گلوب" نمی زد. از یک طرف، ناعادلانه است که او را به طور کامل سرزنش کنیم. او هرگز واقعاً در چیزی ظاهر نشده بود که به او اجازه دهد میل بازیگری خود را نشان دهد. در عین حال، به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که او به این نوع فیلم‌ها علاقه‌ای ندارد. در ظاهر، به نظر می رسید که او راضی به بازی در نقش قهرمانان بلاک باستر بداخلاق است. خوشبختانه، ثابت شد که مخالفان اشتباه می کنند.

اگرتون هیچ مشتی در اینجا نمی کشد. او اجرای خام و اغلب ناراحت کننده ای ارائه می دهد که برجسته ترین نقص های التون جان را برجسته می کند. این بدان معنا نیست که او به موسیقیدان مشهور بی احترامی می کند. بلکه حقیقت را ترسیم می کند. او می‌خواهد که التون جان را همان‌طور که بود، زخم‌ها و همه چیز ببینیم. خب، موفقیت در ماموریت

آدل هنل - پرتره بانویی در آتش

Portrait of a Lady on Fire از نظر فنی هنوز اکران گسترده ای ارائه نشده است، اما ما آن را به عنوان نسخه 2019 به حساب می آوریم زیرا واجد شرایط برای اکثر جوایز مهم است. ما همچنین شمارش آن را انتخاب می کنیم زیرا به دنبال هر بهانه ای برای صحبت در مورد آن هستیم. این سر و شانه بالاتر از اکثر نسخه‌های سال گذشته است، بنابراین مناسب به نظر می‌رسد که آن را با ستایش پر کنید.

با توجه به موضوع این فهرست، ما یکی از این دو سرنخ را زیر میکروسکوپ قرار می دهیم تا بررسی کنیم که او چگونه یک قطعه فیلم سازی فوق العاده را تقویت می کند. آدل هنل برای بازی در BPM (ضربه در دقیقه) و دختر ناشناخته تحسین برانگیز به دست آورده است، اما او تا به حال در بحث های سینمافیل نقش مهمی نداشته است.

اجرای اختصاصی هنل از قلب نشات می گیرد. بازیگر زن بر ضربات و ریتم های مدفون در زیر محدودیت های فیلمنامه تمرکز می کند. این به او اجازه می دهد تا درخشان تر از همیشه بدرخشد. با توجه به فیلم‌شناسی عظیم هنل، سخت است که آن را یک اجرای موفقیت‌آمیز بنامیم، اما بیایید امیدوار باشیم که او را بیشتر به جریان اصلی سوق دهد.

آهنگ کانگ هو – انگل

Parasite اخیراً جایزه SAG را برای بهترین گروه دریافت کرد و آن را به اولین فیلم خارجی زبان تبدیل کرد که این کار را انجام می دهد. این فیلم با فیلم‌هایی مانند مرد ایرلندی و روزی روزگاری در هالیوود روبرو شد، اما برخلاف همه شانس‌ها، رای‌دهندگان فیلمی از کره جنوبی را انتخاب کردند که در آن بازیگرانی از بازیگران کره جنوبی حضور داشتند. حتی با وجود تحسین منتقدان پیرامون فیلم، نگرانی ها در مورد اعتبار انتخاب انجمن صنفی تا حدی معتبر است. چگونه این مرد ضعیف از درام جنایی سه و نیم ساعته با حضور دنیرو، پسی و پاچینو جایزه گرفت؟

در اینجا یک چرخش داستانی کوچک وجود دارد: اعضای این گروه بازیگران در بیشتر قسمت های مسابقه حلقه می زنند. به طور خاص، سونگ کانگ-هو مورد علاقه کره جنوبی اجرای برجسته ای ارائه می دهد. به طور کلی، این گروه از اجرای برنده پس از اجرای برنده تشکیل شده است، اما این یکی از بهترین هاست، که با توجه به سال ها تجربه کانگ هو چندان تعجب آور نیست.

راستش را بخواهید، به نظر می رسد کانگ هو از تمام تجربیات و انرژی خود استفاده می کند. مانند بقیه جهان، به نظر می رسد که او به وضوح تحت تأثیر موضوع جاودانه جنگ طبقاتی قرار گرفته است. او نقش شخصیتی را بازی می کند که به شدت تحت تاثیر مشکلات اقتصادی گسترده کشورش قرار گرفته است و مهمتر از آن، او این شخصیت را به خوبی بازی می کند. این نوع اصالت نادر به نظر می رسد. این نوع ارتباط با یک شخصیت نادر است. عوامل کوچک بسیار زیادی وجود دارد که در نهایت باعث می شود این عملکردی که نمی توان از دست داد.

لوپیتا نیونگو - ما

پیدا کردن مجری با تطبیق پذیری به اندازه لوپیتا نیونگو سخت است. زن می تواند هر کاری انجام دهد، بنابراین نقش دوگانه در فیلم ترسناک به کارگردانی جردن پیل به سختی به نظر می رسد که خارج از نقش او باشد. در واقع، عملاً به نظر می رسد گام منطقی بعدی بعد از اجراهای جوایز ناگوار و اجراهای پرفروش نمایشی باشد.

بیایید یک لحظه کلیشه های ژانر را کنار بگذاریم. ما نمی‌توانیم ما را در رده چیزی مانند The Turning قرار دهیم. این چند ترکیب عجولانه از جامپ اسکر نیست. این یک فیلم جردن پیل است و به همین دلیل باید کمی متفاوت با آن برخورد کرد.

پس این برای لوپیتا چه معنایی دارد؟ اساساً به این معنی است که او باید با آنها کار بیشتری کند. فیلمنامه دو اجرای بسیار متفاوت را می خواهد. آدلاید، قهرمان داستان، ممکن است شبیه به جنجال‌بازی‌اش باشد، اما مطمئن است که او مانند جهنم عمل نمی‌کند. شخصیت doppelganger باعث می شود پوست شما بخزد، اما لزوما عملکرد بهتری نیست. این دو نقش به ما این امکان را می‌دهند که جنبه‌های متفاوت هر چند تأثیرگذار یک بازیگر را ببینیم.

هر دو شخصیت استعدادهای جدی را نشان می دهند. می توان استدلال کرد که شما حتی نیازی به دیدن هر دو نقش ندارید تا از کاری که لوپیتا انجام می دهد قدردانی کنید. با این حال، عملکرد او دقیقاً به این دلیل که ما دو تا را به قیمت یکی دریافت می کنیم، در این لیست جایگاهی دارد. اینگونه باید نقش های دوگانه را انجام داد.

Shia LaBeoufHoney Boy

توپ های زیادی لازم است تا کسی پا به ظرف بگذارد و نسخه داستانی پدرش را بازی کند. در پسر عسل، یک داستان زندگی‌نامه‌ای عمیقاً شخصی، شیا لبوف دقیقاً این کار را انجام می‌دهد. پس از جنجال‌های بی‌شماری که شامل شیرین کاری‌های تبلیغاتی عجیب و غریب و اتفاقات ناگوار مرتبط با الکل می‌شد، این ستاره که زمانی مورد تقاضا بود، اجرای بازگشتی را ارائه می‌دهد که نمی‌دانستیم به آن نیاز داریم.

در واقع، او یکی از دو اجرای بازگشتی را اجرا می کند. شاهین کره بادام زمینی به ما طعم این رنسانس شیعه لبوف را داد و بعد هانی بوی آمد و همه چیز را به هم گره زد. اگرچه هر دو نقش بسیار متفاوتی دارند، اما او کاملاً به هر یک از آنها متعهد است. پسر عسل اتفاقاً در نهایت به کیسه کاغذی بازیگری که پوشیده است می دهد تا با او کار کند.

این یک اجرای تاریک و اغلب ناخوشایند است که با توجه به این واقعیت که به طور کلی یک تجربه تاریک و اغلب ناآرام است منطقی است. لابوف با زبان اسیدی فحاشی می کند. او مرزی غیرقابل تحمل است، اما به همین دلیل است که ما به تماشای آن ادامه می دهیم. این بازیگر توانایی بی‌نظیری در رها کردن بینندگان در حالت خلسه دارد، پس بنشینید و از جادو لذت ببرید.

Awkwafina - خداحافظی

سال گذشته، Awkwafina معمولاً کمدی تصمیم گرفت خود را خم کند و جنبه تلخ تری از خود را به ما نشان دهد. اگرچه به عنوان یک کمدی به حساب می‌آید، اما «وداع» در دسته‌بندی متفاوتی از «آسیایی‌های ثروتمند دیوانه» قرار می‌گیرد. قبلاً هدف او به عنوان یک بازیگر این بود که شما را بخنداند. این بار، به نظر می رسد که بیشتر یک امتیاز اضافی است.

طبق معمول، Awkwafina خنده دار است، اما این یک عامل بسیار کوچک در طرح بزرگ چیزها است. مطمئناً، او بامزه است، اما از جنبه های دیگر نیز درخشان است. این داستان غم انگیز به نوعی تعادل بین خنده دار و جدی نیاز دارد. کاملاً خنده دار آن را قطع نمی کند، و نه کاملاً جدی. Awkwafina آن تعادل و سپس مقداری را پیدا می کند.

ویلم دافوفانوس دریایی

رد اسکار ویلم دافو کاملاً جنایتکارانه است، اما شاید آکادمی آماده اعطای جایزه به شخصیتی نباشد که اتفاقاً یک دورتر مزمن است. جدا از شوخی، ویلم دافو در نقش توماس ویک تعادل استادانه ای بین جدی و پوچ برقرار می کند. ادامه فیلم The Witch توسط رابرت اگرز یک نمایش ژانر است که به وضوح به یک مجری نیاز دارد که بداند.

n برای ویژگی های آفتاب پرست. به این ترتیب، دافو یک انتخاب طبیعی است.

اجرای او در فانوس دریایی یک کیفیت ریتمیک دارد. گاهی اوقات به نظر می رسد که او در حال خواندن نت های بدون تمپو است. پیچیدگی های زیادی در عملکرد او وجود دارد، اما او بدون از دست دادن آن را دنبال می کند.

او باقی مانده است تا این آهنگ و رقص کوچک را با کمک رابرت پتینسون و هیچ کس دیگری انجام دهد. کاراکترهای اضافی به دلیل محیط ایزوله وجود ندارند. این بدان معناست که دو لید باید نوعی شیمی داشته باشند. آنها باید از یکدیگر تغذیه کنند و خوشبختانه این کار را می کنند.

صادقانه بگویم، فیلم بدون این نوع شیمی کار نخواهد کرد. بله، "کیفیت ریتمیک" ذکر شده کمک می کند، اما تنها کسری از یک قطعه بزرگتر است. وقتی همه این قطعات بزرگتر با هم قرار می گیرند، چیزی شگفت انگیز برای شما باقی می ماند.

ادی مورفی – Dolemite Is My Name

Dolemite Is My Name یک جشن وحیانی از فرهنگ سیاهان است. این یک یادآوری کامل از این است که چرا blaxploitation در دهه 1970 به یک زیرژانر محبوب تبدیل شد. این فقط یک فیلم سرگرم کننده نیست؛ فیلم مهمی هم هست این تا حد زیادی به دلیل ماهیت جشن و شادی داستان است، اما این فیلم یک ترفند دیگر در آستین خود دارد: ادی مورفی.

به جز چند فیلم خانوادگی و تلاش ناموفق برای بازگشت، مورفی در دهه 2010 تا حد زیادی غایب بود. قبل از Dolemite Is My Name، این دهه فقط نامزدی Razzie را برای او به ارمغان آورد، بنابراین آیا می توانید او را به خاطر عقب نشینی و تجدید نظر در حرفه خود سرزنش کنید؟

معلوم شد که برای موفقیت مورفی باید از مربع اول شروع می کرد. او به دلیل کمدی های بد دهن درجه R مشهور شد، بنابراین به نظر می رسد فقط نقش بکبک او یک کمدی بد دهن درجه R باشد.

در جایی موفق شد که آقای چرچ، تلاش قبلی‌اش برای بازگشت، شکست خورد. Dolemite Is My Name به جای پرتاب کردن مورفی به یک ویژه برنامه مشکل‌ساز بعد از مدرسه، چیزی را به بازیگر می‌دهد که واقعاً بتواند دندان‌هایش را در آن فرو ببرد. این نقشی است که برای مورفی ساخته شده است و به همین دلیل کار می کند.

اگر مورفی به پذیرفتن نقش هایی که مانند دستکش مناسب او هستند، ادامه دهد، آینده می تواند بسیار روشن باشد. با انتشار آتی Coming 2 America، به نظر می رسد که این یک احتمال است. مطمئناً، او می‌توانست تمام موفقیت‌های باکس آفیس بالقوه‌ای را که در اوایل شروع به کار کرده بود، به دست آورد، اما شاید او در حال درک این موضوع است که دکتر دولیتل 2 به اندازه چیزی شبیه به این ارزشمند نیست.

نویسنده: نرگس گل محمد ׀ تاریخ: شنبه 4 دی 1400برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 13 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , downloadreviewmovies.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com